بسیاری از نطق های موافق و مخالف مجلس دهم با وزرای پبشنهادی آقای روحانی از جهات مختلفی تامل برانگیز و تعجب آور بلکه تاسف آور بود! نطق جناب مهندس میرزایی در این میانه اما؛ نوبر بود!
به گزارش پایگاه خبری عصر شرق، حجتالاسلام حمید آقایی، سردبیر نشریه قدیمی رهآورد شرق استان تهران در شماره جدید این نشریه نوشت: حقیقت این است که بسیاری از نطق های موافق و مخالف مجلس دهم با وزرای پبشنهادی آقای روحانی از جهات مختلفی تامل برانگیز و تعجب آور بلکه تاسف آور بود! نطق جناب مهندس میرزایی در این میانه اما؛ نوبر بود!
قصد داشتم در همان روز اول پاسخی بنویسم و در فضای مجازی منتشر کنم اما دیدم این نطق به اصطلاح جنجالی، نه جنجالی به پا کرد وبا این که در مواردی بسیاری از هنجارهای انقلابی را جفاکارانه نادیده گرفته بود، حتی واکنش یک نفر از نمایندگان اصولگرا را هم در پی نداشت.
حتی روزنامه کیهان که در رصد این گونه موضع گیری ها پیشگام و پیشتاز است به این نطق کم اثر وقعی ننهاد، البته سایت پربیننده مشرق پاسخ نامه مفصلی نوشت و ناگفته های زیادی از زندگی سیاسی و کاری آقای میرزایی را بیان کردکه خوانندگان کنجکاو را به آن مقاله ی خواندنی ارجاع می دهم.
رأی قاطع و بی نظیر سید عباس صالحی نشان داد که حتی هم فکران جناح جناب میرزایی هم، نطقش را جدی نگرفته اند و در واقع قرار بوده که متنی خوانده شود که شد! همین و نه بیشتر!
با این همه چند نکته گفتنی است:
اول اینکه: می گویند این متن را کسی نوشته و جناب میرزایی خوانده اند؛ به نظرم این اتفاق بدی نیست. این که نماینده مشاورانی داشته باشد، به او مشورت بدهند و متنش را بنویسند امری مرسوم و رایج است، گرچه وزیر و وکیل و رییس جمهوری که خود می اندیشد و می نویسد و درست می نویسد برایش فضیلتی است، اما مهمتر از این که چه کسی متن را نوشته این است که چه نوشته است؟!
به گمان من متنی که مهندس میرزایینیکو قرائت کرد متنی پراضطراب، دچار اختلال و عدم انسجام منطقی در فرازها و جملات و حتی کلمات و مبتلا به خلاصه گویی های مبهم و عبارات شعاری و تکراری و نخ نما و انتخاباتی بود؛ صدای لرزان جناب میرزایی بر نااستواری این متن پراشکال افزوده بود؛ بنابراین نقد متن چندان ارزشی ندارد.
دوم اینکه: اصل خواندن این متن پخت و پز یک آشپزخانه سیاسی با چند آشپز رقیب بوده که خواسته است جملاتی را سر هم کند و به اصطلاح بیانیه ای بخواند!؛ آن هم بیانیه ی تندروهای اصلاحات که در حلقه های درونی این جناح چه در کشور و چه در حوزه انتخابیه انتقادات زیادی را در پی داشت.
طنز ماجرا اینجاست که چرا پس از ایراد این بیانیه نمایشی، بیشتر همفکران نماینده ما به این بیانیه اهتمام نداشتند؟ آیا قرار بود آقای میرزایی متنی بخواند و یارانش کار خود کنند؟ یعنی یک سناریوی سرد و خنک با یک بازی ضعیف و نتیجه ضعیف تر یا اینکه فراکسیون امید این قدر ناامید از خود است که توان یک هم آهنگی ساده را ندارد، لااقل تعداد رأی مخالف را در این نمایش بیشتر میکردند؛ مثل رأی به وزیر ارتباطات!
خلاصه اینکه دستپخت چند آشپز که یا ناشی بودهاند و یا همه برای خودشان ادعای سرآشپزی داشتند، موجب شد جناب میرزایی آششوری را به هم بزنند که داد موافق را از مخالف بیشتر دربیاورد!
سوم اینکه: به گمان من اصلاحات در پستوهای تصمیم گیری خود ناامید از تدبیر دولت تدبیر سعی داشته و دارد چسبندگی خود به اعتدالیون را کاهش دهد و این گونه بیانیه ها را از یک سو برای روز مبادا بخواند و در آن روز فریاد بزند که بله، ما هم مخالف بودیم و از دیگرسو به آقای روحانی اولتیماتوم بدهد که قرار نبود این قدر زود زیر وعده هایش بزند و گوینده ی جمله «تکرار می کنم» را که به گمانشان معجزه ۲۴ میلیون رأی از برکتِ نفس اوست، نادیده بگیرند!؛ در واقع این بیانیه اعتراضی درون جبهه ای بود به روحانی که «تو که با ما بسته بودی چرا با دکتر لاریجانی تمام کردی».
چهارم اینکه: برای من شگفت انگیزتر فریاد آقای میرزایی برای این موضوع بود که تا چه زمانی باید غیر اهل فرهنگ و هنر، وزیر فرهنگ و هنر شوند؟! و شگفت تر وخنده دارتر این که سید رضا صالحی امیری با ۳۰ سال کار اطلاعاتی و امنیتی که می خواست با اتوبوس هنرمند برای کاندیدای رقیب بفرستد می شود هوای تازه!
آنگاه سیدعباس صالحی که ۴۰ سال است جز در وادی تحصیل و تدریس و نوشتن و پژوهش و مدیریت چندین نشریه فاخر فرهنگی و سایت های قوی فرهنگی قدم و قلم نزده، می شود فردی غریبه با فرهنگ!؛ البته شاید به قول برخی نوشته ها، جناب میرزایی خواسته حق سالها همکاری طولانی با همکار قدیمیاش در دستگاههای امنیتی را هم ادا کرده باشد.
آخر اینکه: ما انتظار داشتیم وکیلمان پس از یک سال و اندی وکالت وقتی می خواهند چنین نطق آتشینی ایراد کنند حداقل برای سختی ها و مظلومیت دماوند و فیروزکوه و مردم نجیب و مظلومش فریاد می زدند، کاشکی این فریاد را بر سر وزیر کرسنتی نفت می زدند که این بلا را بر سر محیط زیست ما با گازکشی های پرمساله اش آورده؛ کاشکی جناب رحمانیفضلی را مورد عتاب و خطاب قرار می دادند که این گونه احساسات مردم ما در قضیه امامزاده هاشم جریحه دار کردند!
ممکن است بگویند من که فقط نماینده دو شهرستان نیستم، من وکیل تمام مردم هستم، بسیار خوب! واقعا این نطق کدام درد از دردهای مردم ایران را بازگو کرد؟
میفرمایند: درد اهل فرهنگ را می گویم: با این ادبیات شعاری و احساسی ؟؟!!
مردم خودشان قضاوت خواهند کرد. تمام. والسلام
انتهای پیام/


































